KalbimiZin☂ HikayeSii

به نام معشوق ابدى

KalbimiZin☂ HikayeSii

به نام معشوق ابدى

دوستت دارم ....

ای عشق من چه زیباست به خاطر تو زیستن و برای تو ماندن و به پای تو سوختن.آنروز که مهمان قلبم شدی ، خوب به یاد دارم ، روزی که با خود گُفتم کسی را یافته ام که دیگر از دست نخواهم داد.
روزی که امید ها و آرزوهای فراوانی از خاطرم می گذشت...
و آنروز که چشمانم با چشمان تو دیدار کرد ، دانستم ، دیر زمانیست که می شناسمت...
روزی که تورا دیدم با خود گفتم که یگانه ی خویش را یافتی پس دیوانه وار عاشقش باش ، عزیز بدارش و تا سرحد مرگ دوستش داشته باش ..... یادم هست آن هنگام که
عاشقت شدم باخود پیمان بستم که دیگر در نگاه هیچ کسی که تمنای مهر و توجه دارد ، نگاهی نکنم ، پیمان بستم که تنها نگاه عاشقم را وقف چشمان زیبا و سیمای دلرُبای تو کنم تا فردا روزی پشیمان نباشم ... پشیمان نباشم که چرا آنگونه که لایقش بودی دوستت نداشتم ، پشیمان نباشم که چرا عشقم را ابراز نکردم ، عمل نکردم به آنچه می گویم تا اثباتی باشد بر حرفهای عاشقانه ام ...
واینک نیز ، همچنان ، بر عهد خود وفادارم و پیمانی دوباره می بندم که خورشید نگاهم بر هیچ افق دیگری جز وجود تو طلوع نکند و بر هیچ کس جز تونتابد ... عشقم را در سینه پنهان و قلبم را از هرکس مخفی خواهم کرد تا دور از چشمانت کسی آندو را از من نگیرد . و اینک بر بُلندای قله ی
عشق و صداقت نام تورا فریاد می کنم ،
امیدوارانه نامت را می خوانم و امیدوارم که مرور زمان ذره ای از عشقت در من نکاهد و گذر ثانیه ها ،افزاینده ی مهر و محبتم به تو باشد . می خواستم زیباترین کلام را به یاری بگیرم ، تا صمیمانه ترین
عشق ها را تقدیمت کنم ، ذهنم یاری نکرد . پنداشتم که ساده نوشتن چون ساده زیستن زیباست ،
پس ساده و بی تکلف می گویم :
دوستت دارم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد