ترسم از شبیست که خاطراتت هجوم بیاورند وپاکت سیگارخالی باشد...
این روزهــــــــــا از ” سنگــ شدنم” حرف می زننـــد… !!سنگـــــــی که برای اواز هـــر خـــ ـاکیخـــ ـاکی تر بود !
بیا یڪ شبــ جاهایماלּـ را عـפּَضــــ ڪنیـــґمـלּـ معشـפּقــﮧ مـےشـפּَґפּَ تــפּ عاشــــقــ باشــــمـלּـ خیانــتــ مـےڪنـــґ פּَ تــפּ فرامـפּشــ ڪـלּـωــختــــﮧ نــﮧ؟!
شدم فاحشه دست روزگار...دنیاتجاوز میکند...عشق تجاوز میکند...بدبختی تجاوز میکند...آنکه قدرت دارد تجاوز میکند...و من حامله ی فرزندی هستم ...به نام عقده...بترسیداز روزی که...فرزندم به دنیا آید...صادق هدایت
چه چیز در این جهان ،غریبانه تر از زنی استکه خودش راو تنهایی اش را بغل میکندو می پوسداما حاضر نیست دیگر کسی را دوست بدارد؟
کــدام عاشق تر بودیم ؟ من که بخاطر عشق دنیایم جهنم شــد … یا آدم که بهشتش دنـیا شد …...
دعا پشتِ دعا برای آمدنت گناه پشتِ گناه برای نیامدنت دل درگیر، میان این دو انتخاب؛ کدام آخر؟ آمدنت یا نیامدنت؟
قهوه خدایا … یک امروز را مهمان من باش … به یک فنجان قهوه تلخ … دلت نمیخواهد طعم دنیایت را بچشی ؟؟
شب رفتنیست.........
این روزهــــــــــا از ” سنگــ شدنم” حرف می زننـــد… !!
سنگـــــــی که برای او
از هـــر خـــ ـاکی
خـــ ـاکی تر بود !
بیا یڪ شبــ جاهایماלּـ را عـפּَضــــ ڪنیـــґ
مـלּـ معشـפּقــﮧ مـےشـפּَґ
פּَ تــפּ عاشــــقــ باشــــ
مـלּـ خیانــتــ مـےڪنـــґ פּَ تــפּ فرامـפּشــ ڪـלּـ
ωــختــــﮧ نــﮧ؟!
شدم فاحشه دست روزگار...
دنیاتجاوز میکند...
عشق تجاوز میکند...
بدبختی تجاوز میکند...
آنکه قدرت دارد تجاوز میکند...
و من حامله ی فرزندی هستم ...
به نام عقده...
بترسیداز روزی که...
فرزندم به دنیا آید...
صادق هدایت
چه چیز در این جهان ،
غریبانه تر از زنی است
که خودش را
و تنهایی اش را بغل میکند
و می پوسد
اما حاضر نیست دیگر کسی را دوست بدارد؟
کــدام عاشق تر بودیم ؟
من که بخاطر عشق دنیایم جهنم شــد …
یا آدم که بهشتش دنـیا شد …...
دعا پشتِ دعا برای آمدنت
گناه پشتِ گناه برای نیامدنت
دل درگیر، میان این دو انتخاب؛
کدام آخر؟ آمدنت یا نیامدنت؟
قهوه
خدایا …
یک امروز را مهمان من باش …
به یک فنجان قهوه تلخ …
دلت نمیخواهد طعم دنیایت را بچشی ؟؟
شب رفتنیست.........